من نهانم در پی پنجره ها 

با دلی سرد و پر از خشم و غم فاصله ها 

با نگاهی به رخ عاشق ماه

و دلی هست در اینجا که پر از حسرت و آه 

خسته از زمزمه ی حال تباه 

به کجا میروم اما تو بگو 

تو بگو هست امیدی که تو را ...

باز یابم که بخوانی تو مرا

از پس آیینه ی شکسته ای

بنشینی تا بخوانی قصه را

قصه ی زخم عمیق دل من

 

#نیمه_تمام #خودنویس #زمستانه #شاعرانه یکشنبه پنج بهمن 1399