۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

روز 2600م

هر وقت عمر بلاگ به یه عدد رند مثل همین 2600 میرسه یه نگاهی میکنم به عمر رفته...

چیکار میتونم بکنم امروز؟ 

فردا چی؟

بعدش چی؟

نمیدونم. نمیدونم چی میشه و قراره چی بشه. امیدوارم تهش خوب باشه. اما آیا این کافیه که تهش خوب باشه؟

پس مسیر چی میشه؟ پس امروز و فردا چی میشه؟ 

من اینو میخوام. 

اگه امروز منو نخوای، فردا من تورو نمیخوام.

من دارم تلاشمو میکنم. کافی نیست؟ نمیدونم واقعا. شاید گاهی تمام انرژیمو صرفش نمیکنم ولی از الان میخوام بکنم. چون یکم سرم خلوت شد دیگه.

از امروز تا یه مدتی وقتم آزاده تا حد زیادی و میتونم وقت و انرژی خیلی زیادی (نه! تمام وقت و انرژیمو) براش بزارم و همین کارو هم میکنم. 

من باید برسم. چون اگه نرسم دیگه چیزی واسه ادامه دادن ندارم. 

اگه مجبور بشم این بارم شکستو قبول کنم چی؟

 

۲ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

آزادی آزادی آزادی

به دنیا اومدیم

بزرگتر شدیم 

اما هیچکس بهمون نگفت هدف از بودن توی این دنیا، زندگی کردنه. 

از بهشت و جهنم گفتن 

از دین و خدا گفتن 

از شغل و پول و ازدواج گفتن 

ولی هیچکس از زندگی کردن نگفت 

یکم طول کشید تا بفهمم هدف چیه 

اما خب الان اینجام 

خیلی سالها هم گذشت و دیگه برنمیگرده و کاریشم نمیشه کرد 

اما سوالم اینه که الان چیکار میشه کرد؟

نمیدونم... 

یه چیزی که میدونم اینه که هدف آزادیه. 

آزادی عمل! آزادی مالی! آزادی روحی روانی...

و دیگر هیچ

اما واسه همچین چیزی نیاز به پول دارم 

پول زیاد ... 

 

یکی از بزرگترین فوبیاهای من اینه که مجبور بشم به همین زندگی‌ای که دارم رضایت بدم و باهاش بسازم.

این واقعا واسه من ترسناکه و فک میکنم اگه یه روززی به همچین نقطه‌ای برسم حتما زندگیمو تموم میکنم چون دیگه چیزی واسه ادامه دادن نداره. 

به هر حال فعلا که زندگی ادامه داره...

شاید این نقطه‌ای که میگم خیلی دور هم نباشه. نمیدونم. 

ممکنه تا آخر همین تابستون بیشتر ادامه ندم. اگه نشه دیگه واقعا امیدی واسه ادامه دادن ندارم. 

 

هیچ حتی حتی هیچ

۲ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۱
سبز کم رنگ

نه force میکنم، نه chase

خود به خود آدمی شدم که نه اهل فورس کردن یه فرندشیپ یا ریلیشن شیپ هستم نه اهل chase کردن آدما. 

به اند

ببخشید که از کلمات انگلیسی توی متن استفاده میکنم. تنها دلیلش اینه که جایگزین مناسبی توی فارسی براشون پیدا نمیکنم که بتونه منظورمو کامل منتقل کنه. 

 

این ویژگی من باعث میشه اون افرادی که با من دوستن یا با من توی رابطه‌ن خودشون کاملا خواهان این موضوع هستن و من مجبور نیستم واسه نگه داشتن آدما انرژی صرف کنم. 

هر زمان هم هرکسی تصمیم گرفت دیگه تو زندگیم نباشه، کاری از دست من برنمیاد و اهمیتی هم نداره برام؛ چون من توی خود اون دوستی یا رابطه به اندازه کافی مایه میزارم و میدونم که مشکل از سمت من نیس. 

جالب اینجاست که هیچکدوم از روابطمم با ناراحتی و فحش و دعوا تموم نشده. همه مسالمت آمیز و نرمال. در حدی که الان اگه من و اون شخص دوباره همدیگرو ببینیم هیچ کینه و ناراحتی‌ای نسبت به همدیگه نداریم. 

و خب این خوبه. 

 

بدی این موضوع اینه که ممکنه خیلی دیر به دیر دوست پیدا کنی یا واسه مدت طولانی تنها باشی...

 

بگذریم.

 

در نهایت چیزی که دنبالشم اینه قدرتمو بیشتر کنم...

از همه لحاظ...

فیزیکی، روانی، ذهنی، مالی و ... .

 

همین. 

۱ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

مقایسه با خود|دیگران

میگن خودتونو با بقیه مقایسه نکنید 

فقط با خودتون مقایسه کنید و پیشرفتتونو با خودتون بسنجید 

خب این اشتباه نیست اما...

...

 

خب قاعدتا من میخوام از چیزی که هستم بهتر بشم و پیشرفت کنم و به هیچ عنوان پیشرفتمو با بقیه مقایسه نمیکنم... 

ولی این وسط یه چیزی هست

افرادی هستن که من میخوام ازشون بهتر بشم 

نه اینکه اونا از من بهتر باشن! نه نیستن. مثل من هستن. ولی من میخوام بهتر بشم. 

خیلی بهتر. 

و اصلا هم به این دلیل نیس که مثلا بخوام حسادتشونو برانگیزم بلکه صرفا میخوام شرایط بهتری از اونا داشته باشم. 

اینم بگم که به هیچ وجه از پیشرفتشون ناراحت نمیشم. حتی خوشحالم میشم. 

اما من باید حداقل اونقدی بهتر بشم که خیلی زود ازینجا برم کلا و دیگه نبینمشون. 

همین.

۰ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

دترمینیشن

چهارشنبه‌ای که گذشت از سر کار که داشتم برمیگشتم یه آدم بیشعور خیلی رفت رو مخم.

بعضی‌ها فکر میکنن همین که فقط از یه جنبه‌ی الکی یه ذره نسبت به آدم پاور داشته باشن دیگه هر گهی بخوان میتونن بخورن؛ ولی خب اینطور نیست.

با خودم گفتم خب که چی! فک میکنی خیلی گه خاصی هستی. 

اتفاقی که افتاد باعث شد من هزینه رفت و آمدم یکم بیشتر بشه چون محل کارم خیلی دوره. 

چندان اهمیتی نداشت. یه حساب کردم دیدم حدود 1.100 اضافی نیاز دارم واسه رفت و آمد در اردیبهشت. 

مسئله اینجاست که من واقعا پول برام مهم نیس. اما مهمتر از اون، اینه که توی همین چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه 1.200 در آوردم. تازه خیلی کم ریسک عمل کردم. 

کل کاری هم که کردم این بود که چهار تا پوزیشن باز کردم. همین. روی هم 3 ساعت زمان برد. 

 

یکی از ویژگی‌های خودم که خیلی دوسش دارم همینه. اینکه اگه تصمیم بگیرم یه کاری رو بکنم، خیلی بعیده که چیزی بتونه جلوی اتفاق افتادنشو بگیره. 

چه توی چیزای کوچیک، چه چیزای بزرگ. 

حالا این موردی که گفتم که واقعا هیچ چیز خاصی نبود اما خب به من یه determination خیلی وحشتناکی داد واسه ادامه مسیرم. 

 

خداروشکر با یه سری آدما دیگه قرار نیس روبه‌رو بشم و این خیلی خوبه. به آرامش و بهداشت روانیم کمک میکنه. 

 

فردا دوشنبه‌س و باید برم سر کار و البته مارکت هم باز میشه. 

صبحش ممکنه یکم رو مخ شروع بشه اما در نهایت همینم منو مصمم تر میکنه واسه حرکت رو به جلوم... 

 

۰ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ