۱۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

1500

هزار و پونصد روزه شدیم...

۱ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

خب بعدش چی؟

برای هر کاری 
هر تصمیمی 
هر معامله ای 
قبل از انجامش برای خودت بعدش را در ذهنت ترسیم کن 
به خودت بگو


خوب این کار را هم کردم 
که چی بشه؟

به خودت جواب سوالت را بده 
ببین خودت از جوابت قانع میشی 
خوبیش اینه خودت که به خودت دیگه دروغ نمیگی 
این خودت خوده واقعیته 
نه اونیکه در فضای مجازی دوست داری برای بقیه ژستشو بگیری 

این که چی بشه؟
یا 
خوب بعدش چی؟

خیلی کمکت میکنه

۲ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

از آسمان

از آسمان مینویسم 
که آسمان، تنها همدم من است... 
تنها آسمان است که مرا میخواهد...
و آسمان...
مرا فرا میخواند...
من از آسمان نمی‌نویسم...
آسمان در دستان من جریان دارد...
مغز آشفته با ندای آسمان آرامش پیدا میکند...
مرا بخوان...
در پی ابرهای تیره...
من نور را میبینم...
در پی ابرهای تیره... در پی غرش رعد و برق...
من نور را می یابم...

۲ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

من یاد گرفتم

من یاد گرفتم وقتی روی یه چیزی خیلی کلید کنی به نتیجه نمیرسی...

من یاد گرفتم تا وقتی سفت و سخت دنبال نتیجه باشی، کمتر نتیجه میگری...

من یاد گرفتم باید کارتو بکنی و نتیجه برات واقعا مهم نباشه... 

من یاد گرفتم هر بن بستی حتما یه راه داره فقط باید بهش زمان بدیم تا خودشو نشون بده و البته خیلی فشار نیاریم بهش...

من یاد گرفتم هر وقت به در بسته میخوری اگه واقعا بیخیال باشی و بدون اهمیت دادن بهش کارتو ادامه بدی راه های بهتری پیدا میکنی...

 

شما هم بگید... 

۰ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

آشوب

هر روز من آشوب و دل، خسته ازین تکرار تلخ...

۰ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

ولی یه روز...

ولی یه روز...

این زنجیر رو پاره میکنم...

این آسمون رو میشکافم...

میرم و با خورشید پیوند میخورم...

و تو...

فقط نگاه میکنی...

۰ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۱
سبز کم رنگ

مردمان عجیب پرادعا

شناخت بعضی آدما سخته... ممکنه مدت ها باهاشون در ارتباط باشی حتی زیاد ولی واقعا شناخت دقیقی ازشون نداشته باشی...

اما بعضی آدما...

بعضی آدما خیلی خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکنی اون شخصیت تاریکشونو نشون میدن

یا ویژگی های مزخرف و احمقانه شون... 

یا تفکرات ناپخته و عجیبشون...

ازین آدما فاصله بگیرید...

اینا یه دیگ بزرگ از ادعا هستن...

یه قانونی داشتیم که میگفت : حاصل ضرب توان در ادعا یک مقدار ثابته. 

یعنی چی؟ 

به زبان ساده یعنی هر چی ادعای کسی بیشتره، به مراتب توانش کمتره... 

از آدمای دورو و آدمای پر ادعا دور بشید و بزارید تنها بمونن چون اینا خودشون نمیدونن که ادعاشون ... خرو پاره کرده :) 

ما هیچ ندانیم و نخواهیم و نگوییم... 

اندر طلب همچو تویی راه نپوییم...

شاید هوسی در دلمان گاه بیافتد...

لیکن سگ هاری چو تو هرگز نه نجوییم...

:)

۱ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

من نه آنم که تو میپنداری...

من نه آنم که تو میپنداری...

۱ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

یه چیزایی هست که الان نمیفهمی

معمولا دوس ندارم به این فاصله کم پست بزارم ولی خب این یکی رو استثنا قائل شدم.

واقعیت اینه که یه چیزایی رو نمیشه فهمید. 

شاید بقیه بهمون بگن ولی اینقد ذهن ما شست و شو داده شده که قبول نمیکنم تا وقتی که خودمون تجربه کنیمش و بفهمیم که عه فلانی اینو میگفت یه چیزی میدونست. 

بله همینطوره. 

واسه اونی که با تجربه به یه نتیجه ای رسیده شاید اول سعی کنه به بقیه بفهمونه ولی وقتی گوش شنوایی پیدا نکنه براش مهم نیس. ازشون عبور میکنه. اونایی هم که گوش نمیکنن خودشون به همین نتیجه خواهند رسید. 

واسه یه سری موضوعات ساده این تجربه خیلی زود بدست میاد اما بعضی وقتا شاید 5 سال 10 سال طول بکشه. 

الان یه نفر با تجربه ش به من میگه اینجوریه ولی من قبول نمیکنم. 10 سال بعد خودم به اون نتیجه میرسم. اما تفاوت اینجاست که 10 سال از عمرم رو از دست دادم. 

ندونستن شاید یه موقعیت قابل جبران باشه ولی دونستن یه درد تموم نشدنیه. 

خب چی بگم...

تهش هیچی نیس...

حالا میخوای بری تا تهش برو... ولی چند سال دیگه میبینی که الکی فقط داشتی زندگیتو هدر می دادی... 

بهتره یه جوری زندگی کنی که حسرتشو نخوری... 

خیلی حرف با خودم دارم... با خودِ پنج سال قبلم...

کاش میشد برگشت... ولی خب نمیشه...

تمام!

۰ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

چِمِه؟

یه روزایی هست استرس میگیرم...
اصلا کل سر تا پام میلرزه... 
نمیدونم چمه...
سر یه سری موضوعات خیلی بیخود و پیش پا افتاده ها...
ولی یه وضع خیلی اعصاب خورد کنیه...
کل بدنم مور مور میشه... 
پووووف....

۰ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

به نام شب

به نام شب و عاشقانه های تلخ قلب خسته ام
به نام ماه و نور مهتاب 
نشسته ام نگاه میکنم به نور شبتاب
شب است و بهار است و دل یاد یار است و حالم خراب است و چشمم پرآب است و جامِ شراب است و من
به دیوان حافظ
غزل های نافذ
به چشم غزل خوان نرگس
به بوی بنفشه 
شدم مست مست 
گرفتم دلم را بدست 
غزل باز کردم به آغوش سرد 
بیامد جوابم ز خواجه ی عرفان
مژده ای دل که مسیحا نفسی دیگر نیست
پر ز دردیم ولی درد مرا مرهم نیست
خسته از جنگ سراسر همه روز و همه شب 
درد سختی است ولی جان مرا همدم نیست
باز می شود چشمم
بازمیگردم ز رویاها
باز واقعیت تلخی 
پاره پاره میکند من را 
کلماتم فرو میریزند 
همره قطره اشک آلوده
به هزاران هزار خاطره ها
جملاتم فرو میشکنند 
همچو بغضی که زندانی است
قلمم مینویسد و قلبم
کلمه میفشاند هر لحظه
ولی چشم های آلوده
میکند غرق خوابم باز

 

۰ دیدگاه موافقین ۳ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

دوباره شب

دوباره شب
و مینویسم به یاد تو 
تویی که دور گشته ای ز من 
دوباره چهار صبح
خواب نمی رود به چشم خسته م 
قلم به دست
نشسته ام کنج خاطره
طنین آن صدای عاشقانه ات 
نوازشی به گوش من 
می کند، عبور میکنم 
فرو می روم به عمق یک خیال 
خیال دیدن دوباره ی دویدنت 
خیال باران
فرار میکنم
دور میشوم ازین جهان پر سراب 
پناه میبرم به قرص خواب 
یا که جرعه ای شراب 
فرار میکنم به آسمان آبی قلم 
مینویسم از دلم 
ولی نمانده طاقتم، نمیکشم
باز افتادم از نفس 
می نویسد این قلم خودش 
نشسته ام کنار پنجره 
نگاه عاشقانه ای ز لاله ها
بوسه ای ز ماه 
نوازش نسیم مهربان شب
دگر نمانده طاقتم 
تو نیستی 

و من به خواب می روم 

ح.ص ۱۰ اردیبهشت ۹۹

۱ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

خاکستری

امروز 5 اردیبهشت 1399!

یه روزایی هم هست که همه چی خاکستریه...

روزای روشن یا روزای تاریک وضعشون معلومه! یا آدم حالش خوبه و همه چی اوکیه و ... یا برعکس همه چی پوچ و ناامید کننده است و اینا...

ولی بعضی روزا...

بعضی روزا خاکستریه...

روزای خاکستری حال آدم نامعلومه! نه میتونی بگی حالم بده! نه میتونی بگی حالم خوبه! حتی نمیتونی بگی حالم یه حد وسطی از این دوتاس چون واقعا نیس. یه حال عجیب و ناشناخته ایه. 

روزای خاکستری همه چی داری و هیچی نداری. 

همه هستن اما هیچکس نیس. 

همزمان هم عاشقشی هم ازش متنفری (لزوما شخص نه! میتونه کار باشه، وسیله باشه، یه فعالیت یا تفریح یا هر چیز دیگه ای باشه)

ولی کلا وضع عجیبیه...

روزای خاکستری نه میتونی با خیال راحت بشینی پای کار نه میتونی با خیال راحت بشینی پای فیلم (مثلا!)

 

روزای خاکستری شما چجوری ان؟

۰ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

دلم میگیرد از روزی که میگیرد

دلم میگیرد از روزی که می گیرد
سراغم را ولی دیگر نمیخواهم 
ببینم چشم هایش را
همان چشمان بی همتا 
پر از عشق و پر از گرما 
در آن دوران که بی پروا 
چه خوش بودیم اما رفت
دلش را دیگران بردند
ولی آن روز
دلم میگیرد از آن روز 
همان روزی که میدوزی به راهم چشم هایت را
ولی دیگر
دگر من را نخواهی دید 
نخواهی داشت 
مرا از دور خواهی یافت 
فراز قله ها در جستجوی بیشتر ها
فقط بالاترین ها را
نشان کرده وَ میپویم وَ میجویم 
در آن لحظه
در آن لحظه نشان از قلب سنگینم مگیر ای یار
که دیگر سخت و پر درد است و جایی نیست 
برای‌ هم چونان یاری مثال تو 
رها از خستگی، افسردگی، سرخوردگی هایم
به دنبالم نیا آن روز 
دلم میگیرد از آن روز 
توانم هست
که بنویسم هزاران خط ازین شعر و ازین رویا
ولی حالم دگرگون می شود یارا 
مرا اندوه امروزم 
عقب می راند اما باز 
توانم نیست 
که بنشینم 
که بنشینم وَ غرق خاطراتی تلخ 
و یا رویای نامعلوم و بی مفهوم و سردرگم 
ولی برمی‌خیزم اما باز 
قدم در راه 
توانم هست که بنویسم ولی باید رها گردم 
وَ برگردم وَ برخیزم وَ برگیرم
توانم را
برای آنچه میجویم
دلم دیگر نمیگیرد...

ح.ص امروز ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

۷ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

سکوت بی معنا

بعضی وقتاهم ذهنم خالی از هر نوع ایده ی خاصی واسه نوشتنه ولی دلم میخواد یه چیزی بنویسم.

اولین تیتری که به ذهنم رسید رو میچسبونم بالا و شروع میکنم به تایپ کردن. 

دیگه نمیدونم کلمات و جملات چطور سر هم میشن، فقط میدونم که خودشون راهشونو پیدا میکنن. 

هر روز زندگی ما آدما پر از اتفاقات متفاوته اما چیزی که حداکثر تاثیر رو روی زندگیمون میگذاره انتخابای کوچیک و بزرگ و خواسته و ناخواستمونه. 

دیدین توی این فیلما، وقتی میخوان به گذشته سفر کنن چقد حواسشونو جمع میکنن که هیچ تغییری ایجاد نکنن؟ و چطور یه تغییر خیلی کوچیک توی گذشته منجر به یه سری تغییرات خیلی بزرگ توی زمان حال میشه. 

یه سکوت بی معنا ما رو از خیلی انتخابای بد نجات میده! یه مکث کوچیک! یه بازنگری! 

داشتم چی میگفتم؟ آها آره. خب اگه یه تغییر کوچیک تو گذشته اینقد روی حال تاثیر داره پس قطعا یه تغییر کوچیک، یه انتخاب متفاوت توی حال میتونه تاثیرای خیلی زیادی توی آینده داشته باشه. میگیری چی میگم! حتما همینطوره. 

خلاصه اینکه کلیشه ها رو بزار کنار و مفاهیم بنیادی خودتو بساز! بر اساس اونا تصمیم بگیر! از یه سکوت بی معنا توی جا جای زندگیت غافل نشو چون خیلی میتونه کمکت کنه (یا حداقل من اینطور فک میکنم!)

نظر شما چیه؟

Between Birds of Prey #221 - Silence III

۱ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ