۴ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

اهمیت ندادن

فک میکنم در مورد اهمیت ندادن قبلا مستقیم یا غیر مستقیم زیاد گفتم.

اهمیت ندادن، یه آزادی خیلی خاصی برای آدم به وجود میاره.

گاهی با چیزای دیگه هم ترکیب میشه و این آزادی و رهایی رو جذاب تر و قوی تر میکنه.

مثل رو به رو شدن با ترس هامون.

راجع به اینم قبلا نوشتم! که این رو به رو شدن با ترس ها چقد میتونه توی از بین بردن استرس، بدست آوردن آزادی و رسیدن به آرامش بهمون کمک کنه.

یا حتی تنفر.

بله تنفر هم میتونه منجر به رهایی بشه. 

به نظرم راجع به تنفر و اینکه چقدر تنفر موهبت بزرگیه صحبت کردم. 

اصلا خیلی جاها همین تنفر میتونه باعث بشه که ما با ترسامون رو به رو بشیم و نتیجه ش بشه کاهش استرس و رهایی و آزادی.

تنفر میتونه باعث پیشرفت بشه! میتونه باعث احساس قدرت و همچنین اعتماد به نفس بشه. 

اما صحبت از اهمیت ندادن بود.

که البته تنفر میتونه باعث اهمیت ندادن هم بشه.

بین همه ی این چیزایی که گفتم هیچکدوم رو نمیشه به اون یکی مقدم دونست و هیچ ترتیبی بینشون نیست.

اما یه همبستگی خاصی بینشون هست و وقتی باهم ترکیب میشن آدم رو زیر و رو میکنن.

میشه یه آدم بهتر! یه آدم سالم تر! چه از لحاظ روحی چه از لحاظ جسمی.

من اینو حس میکنم.

بیاید قدرت اهمیت ندادن رو دست کم نگیریم و ازش استفاده کنیم تا خودمونو بهتر کنیم.

۲ دیدگاه موافقین ۳ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

بی‌خودی بهش فک میکنیم

خب یه وقتایی پیش میاد که یه نفر یه جمله میگه و این جمله میره رو مخمون.

در حالی که نه تنها اون جمله بلکه اصلا خود اون شخص ممکنه هیچ تاثیری روی زندگی ما نداشته باشه.

با این حال گاهی این حالت پیش میاد و خیلی هم اعصاب خورد کنه!

حالا اون حرف میتونه خیلی چیزا باشه...

تا اینجاش هیچی...

اینکه در اون لحظه میره رو مخت یه مشکله

اینکه ممکنه تا 10 سال دیگه یهو یادت بیافته هزارتا مشکله

...

۳ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

پیچیدگی

یک اتفاق بدی که داره در شبکه های اجتماعی اعم از توییتر، اینستاگرام و ... و حتی همین بلاگ می افته اینه که افراد سعی دارن یک اجتماعی رو پیدا کنن که مورد تایید اون اجتماع قرار بگیرن و هر چی این اجتماع بیشتر باشه براشون باعث افتخار بیشتری هست...

حالا اسمشو بزارید فالور، دنبال کننده یا هر چیز دیگه ای...

هر روز سعی میکنن یا خودشونو cool نشون بدن یا خودشونو rich نشون بدن یا خودشونو با مزه نشون بدن و هزار و یک راه و روش دیگه برای اینکه مورد تایید بقیه قرار بگیرن و توسط اونا لایک بشن. 

فارغ از اینکه مورد تایید یک عده افراد در فضای مجازی قرار گرفتن واقعا اون خلا روحی روانیشون رو پر نمیکنه!
اتفاقی که می افته این میشه که این کار براشون به یک اعتیاد تبدیل میشه. 

و این اعتیاد خطرناکه.

هر روز درگیری های بیشتری در ذهنشون ایجاد میشه که خب امروز چی پست کنم امروز چی توییت کنم امروز چی بنویسم امروز تو فلان چالش شرکت کنم!

 

به عقیده من برای پر کردن اون خلا باید راه های بهتری رو آدم پیدا کنه و این راه ها کاملا به شرایط فرد بستگی داره و فرد به فرد کاملا متفاوت میتونه باشه. 

 

برای شروع بهتره سعی کنیم خودمون باشیم و اینقد بخاطر حرف و فکر دیگران و لایک و فالو و ... پیچیدگی به زندگی مون اضافه نکنیم...

 

 

پ.ن: کسی که یک بیزینس رو اداره میکنه یا حداقل داره برای اینکار سعیشو میکنه کاملا متفاوت از این افراده. اونا بخثشون جداس!

 

۲ دیدگاه موافقین ۵ مخالفین ۰
سبز کم رنگ

چقدر همه چی فرق میکرد

بیشتر از دوازده سیزده سال پیش خیلی اوضاع فرق میکرد...

دور هم جمع شدن توی حیاط خونه ی خاله...

حس خاصی داشت...

یه حال و هوا و بوی خاصی که الان دیگه کم کم داره از ذهنم محو میشه...

با اینکه هیچکدوم از دخترخاله هام همسنم نبودن و همه بزرگتر بودن ولی بازم بد نمیگذشت...

شایدم چون من بچه بودم این طور بود...

البته خب دلم برای اون روزا تنگ نمیشه هیچ وقت...

چون برام مهم نیست و نبود و با وجود اون حس و حالش بازم اون طور لذتی که باید رو نداشت هیچوقت...

این روزا، هر لحظه ش منتظر فردام...

یه فردایی که شاید...

نمیدونم...

نمیزارم امروز بیهوده بگذره! زندگیمو میکنم اما اون حس و حال خوب توی ذهنم موندگار نمیشه...

توی اون لحظه خوبه و خوشه اما میگذره...

چقد همه چی فرق میکرد...

توی ذهنم پر از خاطرات خوب و بد از گذشته با جزییاتش و با حس و حالش 

اما الان میگذره و نه جزییاتی می مونه نه حس و حالی...

فقط یه لحظه ی خوب و تمام...

۲ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰
سبز کم رنگ