فک میکنم در مورد اهمیت ندادن قبلا مستقیم یا غیر مستقیم زیاد گفتم.

اهمیت ندادن، یه آزادی خیلی خاصی برای آدم به وجود میاره.

گاهی با چیزای دیگه هم ترکیب میشه و این آزادی و رهایی رو جذاب تر و قوی تر میکنه.

مثل رو به رو شدن با ترس هامون.

راجع به اینم قبلا نوشتم! که این رو به رو شدن با ترس ها چقد میتونه توی از بین بردن استرس، بدست آوردن آزادی و رسیدن به آرامش بهمون کمک کنه.

یا حتی تنفر.

بله تنفر هم میتونه منجر به رهایی بشه. 

به نظرم راجع به تنفر و اینکه چقدر تنفر موهبت بزرگیه صحبت کردم. 

اصلا خیلی جاها همین تنفر میتونه باعث بشه که ما با ترسامون رو به رو بشیم و نتیجه ش بشه کاهش استرس و رهایی و آزادی.

تنفر میتونه باعث پیشرفت بشه! میتونه باعث احساس قدرت و همچنین اعتماد به نفس بشه. 

اما صحبت از اهمیت ندادن بود.

که البته تنفر میتونه باعث اهمیت ندادن هم بشه.

بین همه ی این چیزایی که گفتم هیچکدوم رو نمیشه به اون یکی مقدم دونست و هیچ ترتیبی بینشون نیست.

اما یه همبستگی خاصی بینشون هست و وقتی باهم ترکیب میشن آدم رو زیر و رو میکنن.

میشه یه آدم بهتر! یه آدم سالم تر! چه از لحاظ روحی چه از لحاظ جسمی.

من اینو حس میکنم.

بیاید قدرت اهمیت ندادن رو دست کم نگیریم و ازش استفاده کنیم تا خودمونو بهتر کنیم.