سلام... 

 

چه ماه عجیبی بود واسه من. 

یه سری اتفاقات جدیدی توی زندگیم افتاد. 

یه سفر نسبتا طولانی رفتیم و دراماهای خیلی خاصی رخ داد. 

خیلی میخوام خلاصه صحبت کنم. 

یاد پارسال این موقع که می‌افتم میبینم چقد نگاه غیرواقع‌بینانه‌ای نسبت به آینده داشتم اما یک سال گذشته واقعا منو عوض کرد. 

و حالا هنوزم چراغ امیدم روشنه. حتی اگه کم نور باشه... 

یه سری جاها به یه جور خودآگاهی و خودشناسی رسیدم که واسم واقعا جالب توجه بود. البته این هنوزم کامل نیس ولی بهم خیلی کمک کرد. 

یه سال دیگه پیش رو هست. یه ماهش رفت اما فرصت خوبی در اختیار هست تا یه زندگی خوب رو واسه خودم پیش ببرم. 

به امید یه آینده‌ی نامعلوم زندگی رو عقب نندازم که بزرگترین اشتباه عمرم خواهد بود. تا همین الانم بوده. 

 

در نهایت زندگی همین ساعات و روزهایی هست که تا الان بی توجه ازشون رد میشدیم. 

دوس دارم که از الان خیلی بیشتر و بهتر از اون لحظه ای که توش قرار دارم استفاده کنم، زندگی کنم، لذت ببرم، رضایت داشته باشم... و حس خوبی داشته باشم. 

مشکلات، درگیری‌های ذهنی، بیماری‌ها و ... همه‌ی اینا هستن و نمیشه منکر وجودشون شد اما در نهایت این منم که باید تصمیم بگیرم چطور با اینا برخورد کنم...