اولین باری که شروع کردم به نوشتن diary اردیبهشت سال 1399 بود. اون موقع یه کانال خصوصی توی تلگرام زدم و واسه خودم مینوشتم.

یکی از دلایلش این بود که مسائلی در جریان بود که استرس زیادی بهم وارد میکرد و نیاز به این داشتم که با خودم این موضوع استرس رو حل و فصل کنم. 

اینطوری نبود که بشینم روز به روز اتفاقات زندگیمو بنویسم. بیشتر در مورد مسائل و مشکلات مینوشتم. یا در مورد موضوعات خاص و مهم که توی زندگیم در جریان بود. اتفاقات روزمره رو زیاد تعریف نمیکردم. 

خیلی هم پیش می اومد که چند روز یا بیشتر هیچی ننویسم. به مود و حالم بستگی داشت. گاهی پیش می اومد که خیلی طولانی هیچی ننویسم. البته این بلاگ رو هم از چند سال قبلش داشتم اما برام زیاد حالت diary و اتفاقات روزمره نداشت. 

چند ماه پیش یعنی توی اردیبهشت یه چند صفحه ای به انگلیسی توی یه سررسید نوشتم. اما زیاد نبود. اون تایم دیگه توی کانال چیزی نمی نوشتم. 

تا اینکه رسیدیم به خرداد. از اوایل خرداد یه فایل ورد ساختم. براش رمز هم گذاشتم. اونجا شروع کردم به نوشتن. بی پرده. چون اون فایلو هیچکس هیچوقت قرار نیس بخونه. اونجا خود خودمم. حتی اگه یه روز پیش تراپیست برمم اون فایلو نمیدم بخونه. اونجا نیمه‌ی تاریک وجود آدم میاد بالا و خودشو بدون سانسور نشون میده. اینطوری دیگه مجبور نیس همیشه توی خودت مخفیش کنی و مراقب باشی در جای اشتباه نشونه نده. چون هیچ وقت کامل نمیتونه بیرون بیاد. در واقع اگه کامل خودشو به دنیای بیرون نشون بده از همه جا طرد میشی و میتونه عواقب وحشتناکی برات داشته باشه. با اینکه همه خودشون اون نیمه ی تاریکو دارن اما انکارش میکنن، مخفیش میکنن و حتی خیلی بدشون میاد ازش. 

بگذریم. اونجا شروع کردم به نوشتن. حتی هر از گاهی میشینم از گذشته هم مینویسم. از اول زندگیم شروع کردم و هر چی که یادم میاد رو بخش بخش مینویسم چون طولانیه. 

در کل کار جالبیه. اینکه چند سال بعد آدم بیاد و مرور کنه اونارو جالبه. یادش بیاد چه اتفاقاتی براش افتاده. 

توی اون دایری هم ممکنه گاهی دو سه روز چیزی ننویسم ولی خیلی کم پیش میاد. گاهی هم توی یه روز چند بار مینویسم. بازم به حالم یا به اتفاقات زندگیم بستگی داره. 

با تاریخ و ساعت ثبت میکنم که چی شد و اینا. 

چند روز پیش داشتم همون کانال قدیمیمو چک میکردم و پیامای دو سال گذشته رو نگاه میکردم. یادآوری اتفاقات، حس ها، تفکرات آدم و تغییر اینا در طول زمان خیلی جالبه. 

این یکی از کاراییه که احتمالا تا آخر عمرم انجام خواهم داد. کاری که 3 سال و نیم انجامش دادم رو فک نمیکنم دیگه بزارم کنار.